دیگر زمان خداحافظی است
دیگر تصمیمم را گفته ام و می خواهم خداحافظی کنم!
با چه کسی؟
- با تمام آن هایی که جز ... از آن ها ندیدم و تمام آن هایی هر گاه توانستند ... و رفتند بدون آنکه نگاهی به عقب بیاندازند تا ببیند چه شد!
- با تمام آن هایی که کلمات چند پهلو می گویند و دم از ... می زنند.
- با تمام آن هایی که تنها وقتی ... یادی ازت می کنند و جز به ... شخصیشان به چیز دیگری نمی اندیشند.
- شاید این بیماری همگانی عصر فناوری باشد که تاکنون و با وجود تمام پیشرفتهای بشر درمانی برایش یافت نشده است. ولی نه ، شاید تنها اینجا این گونه است و شاید باید رفت. گشتیم و گشتیم ، گرد جهان را ، شاید که یابیم جایی دگر را...
- و شاید باید از بین بدها با بدترین ها بود و شاید اصلا نباید بود. "گر خواهی نشوی همرنگ ، رسوای جماعت شو"! می دانید این را چه کسی به من گفت ، کسی که دنیا را وارونه می دید ، کسی که گمان نمی کردم به این حقیقت رسیده باشد.
چرا؟
- چون خیلی زودتر از این ها باید اینکار را می کردم و نکردم که اکنون اسیر دفترهای بازم!
- دفترهای بازی که هر کدام پر از صفحات و مطالب .... هستند.
- دفترهایی که بیهوده فضای ذهنم را اشغال کرده اند.
بله ، دیگر وقت بستن دفترهای باز است و وقت خداحافظی....
- Login to post comments
Comments
سلام .. اول شدم
سلام .. اول شدم نه ؟ .. اول اينكه خوشحالم كه دوباره پيدا شدي .. خوشحالم كه باز مي خونم نوشته هاتو .. كلا خوشحالم ديگه .. نمي دونم درباره اين نوشته .. مي دوني چيه اصلا ؟ .. نمي تونم حرفامو جمله بندي كنم .. دوباره بر مي گردم ..
salam sina jon khoobi?baba
salam sina jon khoobi?baba bikhiale khodafzi... ma taze oomadim salam bedim:)