چند کلامی خدایی (عشق خدا و ماجرای هستی)

خداوند می فرمایند :
هر کسی که من را بخواهد ، من
او را می خواهم.
هر کسی که عاشق من شود
، من عاشق او می شوم.
هر کسی که من عاشقش شوم
، می کشمش!
هر کسی را که بکشم ، خودم
خون بهایش را به گردن می گیرم.
و هر کسی که خون بهایش به گردن
من باشد ، خودم را به او می دهم.
ماجرای هستی :
ماجرای خلقت هستی و حتی خلقت انسان ، تنها یک رابطه
عاشق
و معشوقی بوده است. که در آن هم
عاشق و هم معشوق
خداست. در واقع ما در این جریان
عشق به عنوان اثر و نتیجه به وجود آمده ایم!
- برای ارسال نظرات وارد شوید
-