نقدی بر فیلم خوابم میاد کاری از رضا عطاران

بلاگ

به ندرت به سینما می روم ، چون نه فیلم هایمان فیلم هایی است که با تماشا کردنشان در سینما جذابیت و جلوه بهتری پیدا کنند و نه سینما هایمان جز پرده بزرگ و بعضا کدر و شاید هم صدای دالبی داشته بیشتری برای ارائه کردن دارند. البته شاید هم دارم بی انصافی می کنم ولی برای من غیر از گاه گداری برای تغییر حال و حوا و یا بهانه ای برای دیدار دوستان لطفا دیگری ندارد.

به هر حال اینبار و برای این فیلم رفتم. باید اعتراف کنم که تیزرهای فیلم ، نام آن و تعریف هایی که از این آن شنیدم توجهم را جلب کرد. همین شد که گفتم بعد از مدت ها اگر بخواهم به سینما بروم برای فیلمی بروم که حداقل به نظر متفاوت است و همچنین حمایتی هم هر چند کوچک کرده باشم

تصوری که قبل از تماشای آن داشتم این بود که با توجه به نام آن ، همه شخصیت های اصلی به نوعی با خواب (بی خوابی ، کم خوابی ، پرخوابی ..) درگیر هستند. و این درگیری ، مستقیم و یا غیر مستقیم در تعاملات شخصیت ها و روند داستان تاثیر گذار است. با توجه به طنز خاصی که در فیلم های عطاران هست می توانست فیلم بسیار زیبا و متفاوتی از کار درآید و حتی شاید جزو فیلم های کلاسیک ایرانی شود ، ولی خوب اینطور نبود.

البته فیلم را جزو فیلم های خوب و سرگرم کننده ارزیابی می کنم و از تماشای آن نیز لذت بردم. به خصوص بازی اکبر عبدی که مثل همیشه شاهکار بود ، فکر نمی کنم در تاریخ سینمای ایران بازیگران زیادی مانند او این تعداد نقش متفاوت و همه را هم به زیبایی ایفا کرده باشند – هر وقت این بازیگر را می بینم افسوس می خورم از اینکه چرا آنقدری که حقش بود رشد نکرده و موفق نشده است – البته همه بازیگران فیلم بازی خوبی از خود ارائه کردند.



نکات ظریف ،چه شیرین و چه تلخ ، در فیلم های عطاران  کم نیست و همیشه قسمتی از کارهای او بوده و خوابم میاد هم از این نظر متفاوت نبود ، اما فکر می کنم به توجه به کارهایی که از او دیدم توانایی ارائه کار بهتر و عمیق تر از این را نیز دارد. در این فیلم چیزهایی که می تواند یک فیلم به یادماندنی را به وجود آورد بود ولی داستان به قدر کافی قوی نبود. فلاشبک های بامزه ای که در طول فیلم به کودکی نقش اول می شد ، آغار فیلم که با صدا نقش اول و در مورد علاقه اش به خواب بود و پایان آن که شخصیت اصلی با احساس بی وزنی دوباره به یاد خواب افتاد و موارد ریز دیگر همه نشان می دهد که عطاران به این نکات توجه دارد و توانایی اجرای درست آن را نیز دارد.


سوال اینجاست که چرا عطاران و خیلی از کارگردانی ها با استعداد دیگر زمان انتخاب داستان و نوشتن فیلم نامه وقت کافی نمی گذارند و داستان را به شکلی که باید نمی پرورانند. دلایل مختلفی را می توان حدس زد ، از جمله فروش گیشه ، درک مخاطب عام ، بودجه محدود فیلم به ذهن می آید. مطمئنا اگر از کارگردانان کشورمان همین سوال پرسیده شود ، درد دل و گلایه های فراوانی خواهند کرد و نمی توان هم به آن ها حق نداد. به عنوان نمونه ساخت فیلمی که هم مفهومی و عمیق و هم قابل درک برای عام جهت فروش گیشه باشد کار ظریف و حتی پر ریسکی است و شاید با وجود همه محدودیت هایی که وجود دارد هر کسی نتواند انجام دهد.

در هر صورت از قدیم گفته اند که خواستن توانستن است ، امیدوارم در آینده فیلم های خیلی بهتر و عمیق تری از این کارگردان بامزه سینمای کشورمان ببینم.

امتیاز شما: خالی میانگین: 3 (3 رای)