خدای تنها تنها

بلاگ
سلام به عزیزان دلم
راستش یک چند روزی می شود که اصلا دل و دماغ نوشتن مقاله ندارم ، چند تا مقاله نصفه کاره هم دارم که حوصله تمام کردنشان را ندارم. فکر کنم این چند ماه خیلی خودم را خسته کرده ام. احتیاج به یک استراحت لااقل یک هفته ای دارم ، البته فکر نمی کنم فرق چندانی بکند ولی به هر حال بهتر از هیچی است. یک اتفاق جالب هم جمعه برایم افتاد که اینقدر جالب بود ، با این که حوصله نوشتن ندارم حیفم می آید در وبلاگ نگذارم. پس سعی می کنم هر چه زودتر به روی کاغذ بیاورم تا شما هم بخوانید.

این داستان زیبا را در سایت Weblog.iProDev.NET دیدم. خوشم اومد گفتم تو وبلاگ بگذارم تا دوستان گلم هم خوششون بیاد. حرف دل کسانی هست که تنها هستند.

اول - دوم - سوم - چهارم - پنجم - ششم - آخر

تا به حال رای داده نشده

نظرات

تصویر شهاب/Shahab

سلام سيد!حالا

سلام سيد!حالا بر فرض ملت ... (این ... گذاشتن را هم تازگی یاد گرفتم!!!) راستی این قدر پسرم پسرم میکنید مردم احساس کهنسالی به من دست میده!سيد جان اصلا بحث اون حرفها نبود که شهاب ۲ من را از دور خارج کرده هر چی باشه شهاب ۱ دقت بيشتری داره!(جلل خالق)!به هر حال اومدم.آب و هوا شرجی ز برت سيد سيد ميگويد. سلام فیه ... يا حق

تصویر آزاده/Azadeh

داستانی که

داستانی که گذاشتی خيلی قشنگه .. آدم کيف می کنه .. مرسی .. هميشه آرزوهای خوبم بدرقه راهته پسرم !! :) ..
سلام به دارنده يک ذهن خلاق .. خدا کنه همه اين بی حوصلگيا مال روزه باشه .. مسخره ست ولی بهتره .. اين اولين باره آهنگ وبلاگتو گوش کردم .. قشنگه خيلی .. خلاصه پسر خوب و نازنين از ديدن کامنت هات خيلی خوشحال می شم .. سرحال باشی الهی پسرم !! هميشه هميشه ..