میکروبلاگ

چند روز پیش یک رکورد جدید زدم، پنج جلسه کاری در یک روز. اتفاق نادر البته این بود که همه در یک روز جور شد معمولا نمیشه
وقتی آدم دروغ می گوید به تعبیری واقعیت خودش و دنیایش را تسلیم طرز فکر و دید کسی که به وی دروغ گفته می کند و اورا ارباب خودش می کند.خودش را محکوم به تظاهر و زندگی به شیوه ای می کند که آن کس انتظار دارد. حتی اگر منافع کوتاه مدتی از این دروغ آیدش شود، هزینه ای که برای آن پرداخت می کند، نابودی همان چیزی است که برای به دست آوردنش دروغ گفته. کسی که به دنیا دروغ می گوید، از آن به بعد نوکر دنیا می شود.
حتی در این آشفته بازاری که ما کار می کنیم، کار با کیفیت مشتری خاص خودش را دارد و سیاست های مشتری مداری می تواند راهگشا باشد
همیشه از اینکه مطالعه و آموزش چقدر می تواند انسان را تغییر دهد متعجب می شوم، البته اگر بخواهیم که تغییر کنیم
راننده تاکسی به موتور سواری که در حال عبور عمودی از خیابان است: آهای چیکار می کنی؟! موتور سوار : حواست کجاست، خط عابر پیاده است ها!!
این تصور غلط که تولید نرم افزار آسان و ارزان است، سرمایه خیلی ها را به باد داده است
البته از اونجایی که در این پروژه های ملی هیچ تکنولوژی جدید ابداع نمیشه،به نظر من مشکل بیشتر مدیریتیه تا فنی!متخصصین داخلی با تجربه کم نداریم
مجددا می پرسم، این پروژه های آی تی ملی را چه کسانی اجرا می کنند؟! و چرا هیچوقت یاد نمی گیرند! مثلا همین سایت ثبت نام یارانه
آیا می دانستید که در حال حاضر 9 میلیون بی سواد در کشور داریم!! http://goo.gl/W1edyB
واقعا چقدر عالی می شد اگر همه دروغای سال جدیدمان را با دروغ سیزده در می کردیم و دیگر در طول سال دروغی برای گفتن نداشتیم