میکروبلاگ

یکی از بهترین راه ها برای نظم اینه که هر چیزی جای مخصوص داشته باشه و حتی برای اون دسته چیزهایی هم که جایی ندارند جای مخصوصی در نظر گرفته بشه
بالاخره یک جایگزین خیلی خوب برای سیستم مدیریت پروژه قدیمیمون پیدا کردیم، امروز استفاده آزمایشی شروع شد :)
هرچه گزارشهای باگ کامل تر باشه سریعتر می توان ایرادات را رفع کرد به همین خاطر داریم روی زیرساختهای جدید برای تسهیل این موضوع کار می کنیم.
پروژه اتوماسیون مدیریت پروژه ای که با همراه اول کار کردیم رو به گسترشه و قراره در مرحله بعد برای کل سازمان مورد استفاده قرار بگیره
جالبکه در این مقایسات با دنیا فقط مصرف بنزین،برق،مالیات و... مقایسه می کنند و نه سطح درآمد،اجرای قانون،سلامت اداری،زیر ساخت ها و ... !!!
از مشتری پرسیدیم کی تمایل دارید تحویل داده بشه، گفتند هفته پیش! گفتیم پیشنیازهای سمت خودشونو آماده کنند الان سه هفته میشه خبری ازشون نیست
این توهم کارکردن خیلی چیز جالبیه،آدم در عین حال که هیچ کار مفیدی انجام نمیده، حس خیلی خوبی پیدا می کنه و تازه احساس خستی کاذب شیرینی هم داره
چند روز پیش یک رکورد جدید زدم، پنج جلسه کاری در یک روز. اتفاق نادر البته این بود که همه در یک روز جور شد معمولا نمیشه
وقتی آدم دروغ می گوید به تعبیری واقعیت خودش و دنیایش را تسلیم طرز فکر و دید کسی که به وی دروغ گفته می کند و اورا ارباب خودش می کند.خودش را محکوم به تظاهر و زندگی به شیوه ای می کند که آن کس انتظار دارد. حتی اگر منافع کوتاه مدتی از این دروغ آیدش شود، هزینه ای که برای آن پرداخت می کند، نابودی همان چیزی است که برای به دست آوردنش دروغ گفته. کسی که به دنیا دروغ می گوید، از آن به بعد نوکر دنیا می شود.
حتی در این آشفته بازاری که ما کار می کنیم، کار با کیفیت مشتری خاص خودش را دارد و سیاست های مشتری مداری می تواند راهگشا باشد